اطلس تاریخ ایران | ||||||
کیهان شناسی و ستاره شناسی در دنیای باستان
|
||||||
کیهان شناسی علمی است که از دیر زمان مورد توجه بشر بوده است. موضوعی که مورد توجه ماست، تعبیر بشر دوره باستان از ماهیت اجرام آسمانی، سیارات، زمین، خورشید و ماه است. کیهان شناسی، از آغاز تا زمان همه گیر شدن نظریه بطلمیوس ساختاری اسطوره ای و تخیلی داشت و تعابیر این دوره بر اساس مشاهدات عینی بشر پدید آمده بود. آنچه در دوره باستان بیان شد، در جهت جوابگویی به پرسشهای متداول مردم در مورد ستاره ها و اجرام آسمانی بود و مسئولیت پاسخگویی به این سئوالات، بر عهده مردان مذهبی و کاهنان بود زیرا رشته های گوناگون دانش پدید نیامده بود. |
||||||
بین النهرین ------------------------------------------------ |
||||||
باورهای ایران باستان در باور ایرانیان باستان، آسمان به صورت پوسته ای تهی و کاملا مدور از سنگ ساخته شده بود که همه چیز را فرا می گرفت. واژه اوستایی آسمان هم در اصل به معنی سنگ است. کره زمین مانند زرده تخم مرغ در وسط این آسمان دایره شکل قرار گرفته بود. البته پیش از این، اندیشه آسمان سنگی ریشه در باور مردم هند داشت و از آنجا وارد فلات ایران شده است.
مشابه این تقسیم بندی در دینکرد نیز دیده می شود. در کتاب پنجم دینکرد بهشت در ستاره پایه و بالاتر از آن و دوزخ در زیر زمین دانسته شده است و میان این دو، یعنی میان زمین و ستاره پایه، برزخ است. به این ترتیب از زمین تا ماه دوزخ است که ستاره ها را فرا می گیرد و از محل قرار گرفتن ماه به بالا بهشت است که شامل ماه و خورشید می شود. برزخ هم از بهشت و هم از دوزخ بهره ای دارد و براین اساس، احکام نجومی بر پایه حرکت سیارات بوجود می آید. این تفکر به یونان نیز رسید و ارسطو می گوید آنچه در دنیای زیر ماه رخ می دهد ناشی از حرکات کرات سماوی و زیر فرمان اوست. تشتر همیشه در آسمان نیست. در تابستان مخصوصا مرداد و شهریور صبح زود در سمت شرق در اسمان ایران دیده می شود. این فصلی است که ایران زمین خشک است و خیلی زود بعد از دیدن این ستاره بارانها شروع می شود. برای همین تشتر ستاره باران خوانده می شود برخی از پریها نیز به شکل دنباله دار با تیشتر در نبرد هستند. در مدت بارندگی که بالا گفته شد دیوهای سپینچکر و اپوش با تیشتر جنگیدند. از گرز تشتر آتشی شراره کشید و سپینچکر را نابود کرد. از این ضربه گرزخروش بزرگی از این دیو برخاست. صدایی که ما در حین رعد و برق می شنویم همان نعره دیو سپینچکر است که هنوز باقی مانده است. در تیر یشت ذکر شده که ممالک آریایی باید برای تشتر یک گوسفند بریان کنند، سفید باشد یا سیاه یا رنگ دیگر ولی باید یک رنگ باشد. در این صورت لشگر دشمن به این کشور وارد نخواهد شد. گوشت این قربانی نباید به این افراد برسد: راهزن، زن بدکار، نابکاری که گاتها نمی خواند، برهم زننده زندگانی وکسی که مخالف دین اهورایی است. در غیر این صورت سیل ممالک آریایی را فراگیرد و دشمن به آنها درآید. حرکت ماه، اختران و اباختران همه وابسته به خورشید دانسته شده اند. 360 روزن بر کوه البرز، 180 در خاوران (برعکس امروز، منظور از خاوران غرب بوده وخراسان (خور+آسان) شرق محلی که خورشید می آید است.) و 180 در خراسان قرار دارد. خورشید هر روز از یک روزن برمی آید و به روزن دیگر فرو می رود. (طبق گفته بندهش 55-59، پنج روز باقیمانده سال دارای راز و رمزی است که نباید گفته شود زیرا دیوان نیز آنرا خواهند فهمید.) در این تفکر، دلیل شب و روز را افتادن سایه کوه بزرگی بر زمین می دانستند. این کوه البرز نام داشت و در متون بیشمار مانند مهر یشت 118-10 آمده است که خورشید از کوه البرز سر بر آورده و در پس آن فرو می رود. در بالای کوه البرز بنا به یشن 50-10 نه شب است نه تاریکی نه باد سرد و گرم نه بیماری کشنده نه آلایش دیو آفریده. از ستیغ کوه البرز مه بر نخیزد. این البرز با دماوندو رشته کوه البرز منطبق نیست. از دید ناظر زمینی، همه ستاره های آسمان نسبت به هم محل ثابتی دارند و هیچ کدام از آنها در آسمان حرکت ندارند. اما سیارات منظومه شمسی، در یک محل ثابت در آسمان دیده نمی شوند. ناظران به راحتی حرکت آنرا را مشاهده می کنند. نمودار حرکت برگشتی مریخ، زحل و عطارد در مدتی کمتر از سه ماه . منجمان گذشته عدم حرکت سیارات بر یک خط راست را می دیدند ولی برای آن دلیل قابل قبولی پیدا نکرده بودند.
سالن معبد مهر مراغه |
||||||
مدل بطلمیوس علم کیهان شناسی باستان با کمک قوانین هندسه، تنها به توجیه حرکات سیارات پرداخت و هیچ تمایلی به کشف جنس و ماهیت جهان نداشت. آنچه مهم بود، درک حرکت سیارات بود. ب: نظر افلاطون در مورد کیهان: ج: خدای سقراط درون کیهان: از آنجا که حرکات سیارات منظومه شمسی با نظریه بطلمیوس، استوار بر فرضیاتی چون مدارهای دایره ای و زمین مرکزی، هماهنگ نبود، حرکت سیارات را نمی توانستند تنها با یک مدار دایره ای توجیه کنند. تغییر اندازه و نور و رجعت سیارات مشکل اصلی منجمین قدیم بود. بنابراین به مرور، برای هر یک از این سیارات چندین مدار آفریده شده، بلکه ترکیب این مدارها بتواند این حرکت بی نظم را تحت پوشش خود قرار دهند، ولی با رصدهای مختلف، مرتبا حرکات جدیدی کشف می شد و به تعداد مدارهای دست و پا گیر اضافه می شد. نقاط قرمز رنگ مسیر حرکت عطارد را نشان می دهند. همانطور که مشاهده می کنید، نمی توان برای نقاط ظهور سیارات منظومه شمسی، قانون قابل توجیهی بیان کرد. این مشکل را منجمان قدیم حتی با ابداع مدارهای تو در تو و پیچیده نتوانستند حل کنند. ائودوکسوس در قرن 5 پ م بزرگترین ریاضیدان آتن بود. وی درباره حرکتهای اجرام آسمانی تحقیق می کرد. او از اهالی کنیدوس یکی از کوچ نشینان یونانی در آسیای صغیر بود که مردمانش با فرهنگ ایرانی آشنایی داشتند. او به مصر سفر کرد و مدت شانزده ماه در آنجا بسر برد. او از طریق نوشته های دموکریتوس با آراء عالم بابلی «نبو-ریمانی» آشنایی پیدا کرد. در سفرنامه او اطلاعات بسیاری راجع به سرزمین مصر و مردم آن دیده می شود. او به نحوه قربانی کردن سکاها، تاریخ زردشت، اهورامزدا واهریمن و ارواح خیر و شر اشاره کرده و آیین مغان را عالیترین و سودمند ترین مذاهب فلسفی دانسته است. او ظاهرا برای اولین بار به سیارات چند مدار اختصاص داده است. خورشید و ماه هر یک سه مدار کروی و سایر سیارات هر یک چهار مدار داشتند و در مجموع بیست و شش مدار اصلی حرکات هفت فلک را تحلیل می کرد. کالیپوس تعداد مدارها را به 34 رساند و ارسطو 54 مدار تعریف کرد. هیچ یک از این مدارها نمی توانستند تغییر نور سیارات که ناشی از قوانین اپتیکی جو است را توجیه کنند. میراث مدارهای تو در تویی که به بطلمیوس رسید و مدلی که او از پالایش آن مدارها بوجود آورد، آنچنان پیچیده بود که آلفونسوی دهم شاه کاستیل در قرن سیزدهم میلادی پس از آشنایی با دستگاه بطلمیوس می گوید: "اگر خداوند تبارک و تعالی قبل از آنکه دست به آفرینش بزند با من مشاوره ای کرده بود، راه ساده تری را به وی توصیه می کردم." |
||||||
کیهان شناسی مسیحی در دنیای مسیحیت با اتکا به آیه های کتاب مقدس، مدلهای جدیدی از طرف راهبان بوجود آمد. دید آنها بیشتر مذهبی بود و بیشتر از آنکه سعی در ارایه یک مدل علمی داشته باشند، به فکر توجیه مطالب کتاب مقدس بودند. یکی از موارد بیان شده در این کتاب، وجود آب در افلاک است. |
||||||
عمر جهان و خلقت قدیمی ترین داستان در مورد خلقت از سومریان به ما رسیده و با آب آمیخته است و از جهانی سخن دارد که همه در زیر آب است. آب در حبس خدای شرارت به نام "کور" بود و برای غرق کردن خدای "انکی" دیگر خدای سومری آبها سرازیر شدند ولی "انکی" بر قایق سوار شد و صاحب همه آبهای خوب شد. بابلیان در مراسم سال نو آوازی مبنی بر پیروزی "مردوک" بر "تیامت" خدای گرداب می خواندند.
دو حدیث مربوط با خلقت در کتاب تاریخ کامل ابن اثیر آمده است:
|
||||||
حقیق و تصاویر از حمید صدقی نژاد |